
مدیریت مالی استراتژیک در شرکتهای بیمه
حمید دیانتپی، عضو هیأت مدیره بیمه اتکایی ایران معین و مدرس دانشگاه

همه سازمانها برای عملیات موفق خود نیازمند مدیریت مالی هستند. این مهم شامل اجزایی برای کسب، مدیریت، تخصیص و تامین مالی منابع برای رشد موفق یک سازمان است. هر سازمانی برای دستیابی به ماموریت و اهداف خود باید امور مالی را به طور موثر مدیریت کند. اخیراً حوزه های مدیریت استراتژیک و مدیریت مالی با هم ترکیب شده اند تا رشته جدیدی به نام مدیریت مالی استراتژیک را ایجاد کنند.
مدیریت مالی استراتژیک به مطالعه امور مالی با دیدگاه بلندمدت اشاره دارد که اهداف استراتژیک شرکت را در نظر میگیرد. مدیریت مالی استراتژیک یک رویکرد مدیریتی است که از ابزارها و تکنیکهای مختلف مالی برای دستیابی به یک برنامه مدون تصمیمگیری استراتژیک استفاده میکند. موسسه حسابداران مدیریت خبره بریتانیا (CIMA (2) ) مدیریت مالی استراتژیک را اینگونه تعریف میکند: "شناسایی استراتژیهای ممکن که قادر به حداکثر رساندن خالص ارزش فعلی سازمان هستند و تخصیص منابع کمیاب، بین فرصتهای رقابتی و اجرا و نظارت بر استراتژی انتخابی به منظور دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده".
ماهیت مدیریت مالی استراتژیک
ویژگیهای مهم مدیریت مالی استراتژیک به شرح زیر است:
- به مدیریت بلندمدت سرمایه با دیدگاه استراتژیک مینگرد
- هدف آن به حداکثر رساندن سود و ثروت شرکت است
- هم ساختار یافته و هم انعطاف پذیر است
- باعث رشد، سودآوری و موجودیت شرکت در بلندمدت شده و ارزش سهام شرکت را به حداکثر میرساند
- یک فرآیند مستمر در حال تحول است که به طور مداوم سعی در اتخاذ و بازنگری استراتژیها به منظور دستیابی به اهداف استراتژیک مالی شرکت دارد
- شامل رویکردی نوآورانه، خلاقانه و چند بعدی برای یافتن راه حل برای مشکلات است
- به فرموله کردن استراتژیهای مناسب کمک میکند و نظارت مداوم بر برنامه اقدام برای انطباق با اهداف بلند مدت را تسهیل میکند
- از تکنیکهای مالی تحلیلی جهت قضاوت کمی و کیفی اطلاعات استفاده میکند
- ترکیبی از منابع به خصوص منابع مالی و اقتصادی است
- چند راهحل در حین تحلیل عارضهها در بافت سازمانی ارایه میدهد
کارکردهای مدیریت مالی استراتژیک
- جستجوی مستمر برای بهترین فرصتهای سرمایهگذاری
- انتخاب بهترین فرصتهای سودآور
- تعیین ترکیب بهینه وجوه برای فرصتها
- ایجاد سیستمهای کنترل داخلی
- تجزیه و تحلیل نتایج برای تصمیم گیری در آینده
اجزای مدیریت مالی استراتژیک
از آنجایی که سرمایه عامل محدودی است، مشکل استراتژیک مدیریت مالی این است که چگونه بودجه محدود را بین مصارف تخصیص یابد. این معضل مدیریتی با پیشگامی جنسن و مکلینگ (۱۹۷۶) حل شده است، که عموما به عنوان “تئوری نمایندگی” شناخته میشود. بر اساس این تثوری، مدیریت مالی استراتژیک تابعی از چهار جزء اصلی است که بر اساس مفهوم ریاضی حداکثر سازی خالص ارزش فعلی مورد انتظار(NPV) میباشد. این اجزا شامل تصمیمات تامین مالی، تصمیمات سرمایهگذاری، تصمیمات تقسیم سود و تصمیمات سرمایه در گردش.
- تصمیمات خالص سرمایه در گردش: این تصمیمات شامل تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف به نحوی است که ثروت سهامداران افزایش یابد.
- تصمیمات سرمایهگذاری: این تصمیمات شامل استفاده سودآور از منابع مالی شرکت به ویژه در پروژههای بلندمدت (پروژههای سرمایهای) است. از آنجایی که منافع آتی مرتبط با چنین پروژههایی با قطعیت قابل دسترس نیست، از این رو تصمیمات سرمایهگذاری لزوماً مستلزم ریسک است. بنابراین پروژهها از حیث بازده مورد انتظار و ریسک ارزیابی میشوند.
- تصمیمات تقسیم سود: این تصمیمات تقسیم نقدی سود بین سهامداران یا سرمایهگذاری مجدد آن در شرکت را مورد بررسی قرار میدهد.
- تصمیمات تامین مالی: این تصمیمات با نحوه تامین مالی و ساختار سرمایه با حداقل هزینه سرمایه سروکار دارند.
مدیریت مالی استراتژیک در شرکتهای بیمه
بیمه[۳] سازوکاری است که طی آن یک بیمهگر(شرکت بیمه)، بنا به ملاحظاتی تعهد میکند که زیان احتمالی یک بیمهگذار را در صورت وقوع یک حادثه در یک دوره زمانی خاص، جبران نماید یا خدمات مشخصی را به وی ارائه دهد؛ بنابراین، بیمه یکی از روشهای مقابله با ریسک است. به موجب قانون بیمه ایران، بیمه عبارت است از قراردادی که به موجب آن یک طرف (بیمهگر) تعهد میکند در ازای پرداخت وجه یا وجوهی از طرف دیگر (بیمهگذار) در صورت وقوع یا بروز حادثه خسارت وارده بر او را جبران نموده یا وجه معینی را بپردازد. متعهد را بیمهگر، طرف تعهد را بیمهگذار و وجهی را که بیمهگذار به بیمهگر میپردازد حق بیمه و آنچه را که بیمه میشود موضوع بیمه می نامند.
بر همین اساس شرکت بیمه مطابق با استانداردهای حسابداری، آییننامههای مصوب بیمه مرکزی ج. ا.ا و سایر قوانین و مقررات آمره و جاری کشور، ملزم به شناسایی، اندازهگیری، ثبت و نگهداری اطلاعات مالی و غیرمالی پدید آمده ناشی از صدور قراردادهای بیمه تا مرحله پرداخت خسارت به بیمهگزاران(ذینفعان) میباشد. در این بین چند نکته زیر قابل توجه است:
- استراتژی تامین مالی و ساختار سرمایه با توجه به محدودیتهای آییننامه ۵۸، ۶۱ و ۶۹ شورای عالی بیمه
- بررسی آثار معاملات با اشخاص وابسته و ذینفعان واحد در شرکت بیمه مطابق آییننامه ۱۰۰ شورای عالی بیمه
- استراتژی خالص سرمایه در گردش و جریان ورود(خروج) وجوه نقد
- استراتژی فروش و مطالبات جاری یا منقضی شده و آثار رعایت آییننامه ۱۰۱ شورای عالی بیمه
- استراتژی سرمایهگذاری با توجه به محدودیتهای آییننامه ۹۷ شورای عالی بیمه
- استراتژی مناسب در خصوص تقسیم سود در شرکت بیمه و بررسی آثار بندهای گزارش حسابرس مستقل
- توجه ویژه به سه مفهوم فراگیر، کیفیت سود، مدیریت سود و هموار سازی سود در شرکت بیمه
- تاخیر در شناسایی هزینههای جاری و انتقال آن به سال آتی مانند هزینه کارمزد
استراتژی خالص سرمایه در گردش
سه استراتژی(تصمیم) در اینخصوص مطرح است؛ محافظهکارانه، متعادل و جسورانه. از آنجا که در صورت وضعیت مالی نمونه شرکتهای بیمه به دلیل خصوصیات این صنعت، داراییها و بدهیها به جاری و غیرجاری طبقهبندی نمیگردد، به ناچار از قضاوت و تجربه الهام گرفته میشود؛ بر این اساس، اینکه دارایی جاری در حداکثر ممکن و بدهی جاری در حداقل(محافظهکارانه) نگهداری شود، تعادل این دو یا عکس این رابطه(جسورانه) مبنای تصمیمگیری قرار گیرد، استراتژی خالص سرمایه در گردش شرکت بیمه است.
استراتژیهای سرمایهگذاری، تامین مالی و ساختار سرمایه
مطابق با ماده ۱ آییننامه ۹۷ شورای عالی بیمه با عنوان سرمایهگذاری موسسات بیمه، مؤسسه(شرکت) بیمه اعم از مستقیم یا اتکایی موظف است در عملیات سرمایهگذاری از محل حقوق صاحبان سهام، ذخایر ریاضی و سایر ذخایر فنی سهم نگهداری ابتدای دوره خود (با کمی چشمپوشی، بخش بدهیها و حقوق مالکانه در صورت وضعیت مالی)، ضوابط این آییننامه را رعایت نماید. ملاک محاسبه حد نصاب مقرر در این آیین نامه، اقلام مندرج در آخرین صورتهای مالی حسابرسی شده خواهد بود؛ چنانچه موسسه بیمه طی دوره مالی، افزایش سرمایه ثبت شدهای داشته باشد، مبلغ آن به منابع سرمایهگذاری اضافه میشود.
حقوق صاحبان سهام، حقوق مالی مالکان نسبت به داراییهاست و بدهیها(اهرم مالی)، حقوق مالی سایر اشخاص(بیمهگزاران) نسبت به داراییهای شرکت بیمه است؛ بر این اساس تجمیع مبالغ هر دو منبع مالی شامل حقوق صاحبان سهام و ذخایر فنی، ساختار سرمایه شرکت بیمه را تشکیل میدهد. ساختار سرمایه ترکیبی از منابع بلندمدت یک شرکت را توصیف میکند که از دو منبع بدهی و حقوق صاحبان سهام تشکیل شده و از رشد شرکت و داراییهای مرتبط حمایت میکند.
از سوی دیگر، تصمیمات سرمایهگذاری در واحدهای تجاری با ابزاری به نام بودجهبندی سرمایهای گرفته میشود. بودجه سرمایهای خلاصهای از سرمایهگذاریهای برنامهریزی شده در داراییهای غیرجاری است؛ به عبارت دیگر بودجه بندی سرمایهای عبارت است از فرآیند تصمیمگیری برای تعیین مخارج سرمایهای در دوره بودجه.
با تعاریف عنوان شده در بالا، میتوان مدل سرمایهگذاری شرکتهای بیمه از محل ساختار سرمایه(منابع مالی) خود را بصورت زیر عنوان نمود:
با بررسی مدل عنوان شده در صفحه قبل، میتوان عنوان نمود سرمایهگذاری مناسب از طریق منابع در اختیار شرکت بیمه باید با در نظر گرفتن محدودیتهای آییننامه ۹۷ شورای عالی بیمه صورت پذیرد، تا در نهایت عایدی ناشی از این سرمایهگذاریها طی دوره(سال) مالی در بالاترین سطح بهینه و در نهایت منجر به ارزش افزوده شده و ارزش ذاتی سهام شرکت بیمه را ارتقا دهد. بودجه سرمایهای به شرکتهای بیمه کمک میکند تا با توجه به مفروضات اساسی سرمایهگذاری در بخشها و بازارهای مختلف، نسبت به بررسی و تحلیل حساسیت هر یک از مصارف بپردازند. نکته قابل توجه اینکه شرکت بیمه باید به قدری دارای انعطاف پذیری مالی باشد که گویی در پایان یک روز مشخص، کلیه بدهی به روز شده(با در نظر گرفتن ارزش زمانی پول) خود را با سایر اشخاص(بیمهگزاران) تسویه نماید و خالص داراییها را بین سهامداران خود توزیع کند.
استراتژی تقسیم سود
پرداخت سود سهام به صاحبان سهام یکی از راههایی است که شرکت میتواند بدان وسیله بطور مستقیم بر ثروت سهامداران اثر گذارد. بنابراین، هدف از اجرای چنین سیاستی تعیین نقشی است که آن سیاست در به حداکثر رسانیدن ثروت سهامداران ایفا کند. از آنجا که سیاست تقسیم سود تحت تاثیر عوامل متعددی قرار میگیرد، پرداخت سود به سهامداران به معنی به حداکثر رسانیدن ثروت سهامداران نخواهد بود. عواملی چون وجود سود انباشته به عنوان یکی از منابع تامین مالی، ترکیب ساختار سرمایه، نیاز سهامداران و محدودیتهای قانونی.
تصمیم درباره تقسیم سود، دارای دو عنصر است؛ مقداری که باید پرداخت شود و مقداری که برای حمایت از رشد شرکت باید نگهداری شود. در صورتی که هدف شرکت، افزایش ارزش بازار خود باشد، در عمل چهار نوع استراتژی تقسیم سود قابل بررسی است:
- تقسیم سود با نسبت ثابت
- تقسیم سود با ثبات
- تقسیم سود باقی مانده
- تقسیم مبلغ ثابت به اضافه یک مبلغ مازاد
البته در این میان باید به آثار مالی محدود کننده سود قابل تقسیم ناشی از بندهای گزارش حسابرس مستقل نیز توجه ویژه داشت.
- سایر استراتژیهای اثر گذار در شرکتهای بیمه
- بررسی آثار معاملات با اشخاص وابسته و ذینفعان واحد در شرکت بیمه مطابق آییننامه ۱۰۰ شورای عالی بیمه
اشخاص وابسته، به دلیل توانایی اعمال کنترل یا نفوذ قابل ملاحظه، ممکن است در موقعیتی باشند که نفوذ بسیار زیادی بر واحد تجاری یا مدیران اجرایی آن اعمال کنند. شرکتهای بیمه به طور معمول به پشتوانه یک گروه ذینفع با ساختار وسیع و پیچیده و پشتوانه مالی قابل توجه، تاسیس و به فعالیت مشغول میشوند؛ نکته قابل توجه این نوع معاملات در حجم و مبلغ معامله فی ما بین با شرکت بیمه طی یک دوره و نسبت آن به کل است؛ از دیگر موارد ضروری در اینخصوص، مانده حسابهای فیمابین، نحوه تسویه و نرخ سود تضمین شده، جزئیات هرگونه تضمین ارائهشده یا دریافت شده، ذخیره مطالبات مشکوک الوصول مربوط به مانده حسابهای فیمابین و هزینه مطالبه سوخت شده و مشکوک الوصول طی دوره ناشی از معاملات با اشخاص وابسته است.
- استراتژی فروش و مطالبات جاری یا منقضی شده و آثار رعایت آییننامه ۱۰۱ شورای عالی بیمه
استراتژی فروش برنامهای برای دستیابی به هدف فروش است و فعالیتهای فروش را هدایت میکند. استراتژی فروش نحوه پیروزی کسب و کار در رقابت، حفظ و افزایش مشتریان(بیمهگزاران) را برای آن کسب و کار شرح میدهد. با توجه به استراتژی عمده شرکتهای بیمه در فروش بیمهنامه بصورت نسیه، این عمل علاوه بر افزایش ریسک اعتباری، الزام به اخذ کاهش ارزش مطالبات بیمهای و غیر بیمهای مطابق با آییننامه مربوطه حداقل شش ماه پس از تاریخ بیمهنامه، موجب کاهش جریان نقدینگی در شرکت شده و در نهایت امکان سرمایهگذاری مناسب را از شرکت بیمه سلب مینماید؛ موارد پیش گفته بدون در نظر گرفتن آثار مالیاتی ذخیرهگیری مطالبات در سال برگشت این ذخیره و پروسه توجیح کارشناسان مالیاتی میباشد.
- توجه ویژه به سه مفهوم فراگیر، کیفیت سود، مدیریت سود و هموار سازی سود در شرکت بیمه
علیرغم اینکه برآوردهای حسابداری و قضاوتهای مدیریت مطابق با استانداردها و مقررات است، اما وجود اینگونه اقلام در صورتهای مالی موجب کاهش کیفیت سود میشود. در دنیا برخی مدیران در صورت عدم توفیق در دستیابی به سودهای مورد انتظار بازار سرمایه و صنعت خود، دست به مدیریت سود میزنند؛ بر این اساس این مدیران با مداخله هدفمند در فرآیند گزارشگری مالی به قصد کسب منافع اقدام میکنند(مدیریت سود بد). اما برخی دیگر، آگاهانه و با استفاده از ابزارهای خاصی در حسابداری(در محدوده اصول و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری) برای کاستن از نوسانات در سود اقدام میکنند(مدیریت سود خوب).
وجود اقلام تعهدی بزرگ و برآوردها و قضاوتهای فراگیر مدیریت، از جمله محاسبه ذخایر فنی به خصوص ذخیره خسارت معوق در شرکتهای بیمه از پرچمهای قرمز قابل توجه با احتمال مدیریت سود میباشد.
- تاخیر در شناسایی هزینههای جاری و انتقال آن به سال آتی مانند هزینه کارمزد
طبق استانداردهای حسابداری مخارج تحصیل بیمهنامهها باید در زمان وقوع به عنوان هزینه دوره شناسایی شود؛ اما در شرکتهای بیمه هزینه کارمزد نمایندگان بر مبنای حق بیمههای وصول شده در حسابها ثبت شده است. این اقدام موجب میشود در شناسایی و ثبت هزینههای جاری تاخیر ایجاد شده و موجب انتقال این هزینه به سال آتی گردد و به نحوی سود شرکت دستکاری شود، حتی اگر تفاوت مبالغ ناشی از بکارگیری فرض نقدی با فرض تعهدی با اهمیت نباشد.
منابع:
مستندات آموزشی حوزه مدیریت مالی Sathyabama University، مترجم حمید دیانتپی.
استراتژیهای مالی و بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار؛ سید محمد اعرابی، محرم رزمجوئی؛ مطالعات مدیریت راهبردی، شماره۸، زمستان ۱۳۹۰.
1-Strategic Financial Management
2-Chartered Institute Of Management Accountants
3-Insurance
منبع انتشار: پایگاه خبری فرکانس بیمه
برچسب ها:
- تاریخ خبر 1401/05/01
- گروه خبری مقالات و گزارشات